قبل از هر کلامی بگویم : « مدارکی که اندک اندک در وبلاگ قرار داده خواهند شد به طور یقین در منطق آقای پورپیرار، جعل آشکار یهود است !!!! ». پس بدانید سخنان آقای پورپیرار همگی درست و خالی از اشتباه هستند!!!
نقشه شهر اراک در ۱۸۵۱
« این نقشه شهر اراک در ۱۶۰ سال پیش و ۱۸۵۱ میلادی و بنا به مقیاس، مستطیلی به طول و عرض ۷۵۰ در ۶۵۰ متر است. می گویند این شهر را فتح علی شاه ساخته که در تهران خانه نداشته و شکر خدا در منابع رسمی موجود هم، عمر بنای شهر اراک را بیش از ۲۰۰ سال نمی دانند. احتمالا فتح علی شاه می دانسته که پیش شرط برخاستن و رویش دو سمبل سیاسی و فرهنگی بلند آوازه ی ایران، ساختن شهر اراک بوده است، تا ۲۳۵ سال پیش، در این شهر ۲۰۰ ساله قائم مقام فراهانی و ۲۰۵ سال پیش، امیر کبیر متولد شوند!!؟»
(ایران شناسی بدون دروغ، 254، ناصر پورپیرار)
کسی که شخصیت تاریخی «فتح علی شاه» را موهوم و جعلی می انگارید، در یک اقدام تاکتیکی، وی را از لیست مجعولیت خارج می کند تا به گمان خود کشف تازه ای را به اکتشافات خود بیافزاید. تا کنون هیچ کس از شاگردان ناصر پورپیرار به خود زحمت تحقیق در این مورد را نداده اند و همه با دهانی باز ، حیرت زده از کشف جدید استاد خویش، حظ می کنند و پیام و کارت های تبریک برای شان ارسال می دارند! گمان نمی کنم آقای پورپیرار ندانند که میرزا محمدتقی خان امیرکبیر و میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، از زادگان شهر اراک که هنوز در زمان زاده شدن شان، ساخته نشده بود، نبوده و زادگاه آن ها روستای «هزاوه» بوده است؟!!
روستای «هزاوه»
ایشان تصاویر قدیمی شهرها را ارائه می دهد، و کوچکی اندازه شهرها را دلیلی بر تازه ساز بودن شهرها ذکر می کند! از اختلاف دو دوره سرشماری اخیر، به تعیین معادله ریاضی رشد جمعیت روی می آورد، که در نوشتار بعدیش، آن معادله ریاضی کشف کرده اش را هم نقض می کند! آیا ایشان خود را از مرگ و میر مردم ، در زمانهای گذشته به دلیل نبود بهداشت و حتی مواد غذایی و ... ، به بی خبری نزده است؟!!
جدیدا ایشان با اسنادی که تنها مورد تایید خودش است، به جنگ با زبان های مردم منطقه روی آورده است. مردمانی که نه تنها در مورد تاریخ آن ها چیز قابلی نمی داند، حتی در مورد تکنیک های زبان های آنها نیز چیز خاصی نمی داند. پس مقصود از این نوشته ها ، نه متنبه کردن ایشان، بل تلنگری به سان زنگ ساعت، به آن دسته ای است که در لالایی داستان های ایشان، خفته اند و گمان می برند اگر از خواب زده گی، بیدار شوند، انگ « یهودی »، بر قامت تازه به عرصه رسیده شان زده خواهد شد. دوست گرامی، بنگردید که « چه کسی » بر شما « چه انگی » می زند. آن شخص خود به دفعات مکرر بر « یهودی » بودن خود معترف بوده است، بر دیگران انگ یهودی می زند. اگر 10 بخش از نوشته های اسلام و شمشیرش را به نپذیرفتن یهودیان در محضر خداوند داده است، پس پذیرش مطالب یک یهودی، توسط بندگان خداوند که دیگر جای خودش را خواهد داشت!! پس اگر یهود، نه قوم و نه نژاد و نه دین و نه مذهب، بل ترکیبی از آن هاست، یقین بدارید این رهی که « نظریات یهودانه » ایشان، خواستار بردن را دارد، نه بر تقویت پایه های اسلام، بل چیزی جز برای تنزل دادن پایه های قدرتمند دین اسلام نیست. چرا که با نظریات و روش ایشان، هیچ مسلمانی در هیچ نقاط دنیا به جز مالزی و اندونزی وجود ندارد و همه و همه از تخم یهودند. اینک از هر نقاطی، هر مسلمانی که مخالفت خود را با نکات زیر و درشت در تاریخ نگاری پورپیرار نشان دهد، آنوسی و یهودی خواهد شد. پس آن مسلمانی که در فلسطین، یا در افغانستان، یا در عراق، بنا به عقایدی که دارد و ترویج می دهد و نظریات پورپیرار را نمی پزیرد، یهودی خواهد بود! در حالی که همان مسلمان، توسط یهودیان حمار، سلاخی و ترور می شود!؟ به این فکر کن که : تشخیص شما درست است یا تشخیص یهودی که می کشد؟!! و بنگرید اگر اجداد ما و مردمان کشورهایی نظیر افغانستان، عراق، فلسطین و لبنان و ترکیه و ...، از نسلی بر خاسته از قوم یهود، برای نابودی اسلام و هم چنین برای پنهان سازی پوریم، بوده است، چرا همین مسلمانان در اصل یهودی، دشمنان اصلی « یهودیان » هستند؟
« مقاومت مسلمانان در برابر زورگویی های مشرکین، در افغانستان و ایران و عراق و فلسطین و لبنان، مهار و کنترل اعصاب و عقل را از کف سران سیاسی و فرهنگی و نظامی و مذهبی غربیان بیرون کشیده و هر روز افتضاح تازه ای دربرخورد با جهان اسلام به بار می آورند که نهایت خشم آن ها از ناتوانی مطلق در مقابله با مسلمین را نشان می دهد. اینک سخن گوی اصلی و متبرک کننده تجاوز در جهان مسیحیت و یهودیت به میدان آمده، تا برای حفظ عصای طلایی دست و رسن تذهیب شده گردن، به پیامبر اسلام بهتان چاله میدانی ببندد. ما با او از زبان قرآن سخن می گوییم و جایگاه واقعی اش را نشان می دهیم که با کمال تاسف، معتقدین به تعارفات دنیوی و رسمی موجود، راه برخورد صریح و بی مجامله ی اسلامی با آنان را بسته اند تا جانیان و خائنین به بشر، با بی شرمی اظهار طهارت، و گستاخانه از اسلام ادعای طلب کنند! »
(مشرکین نجس اند؛ ناصر پورپیرار)
پس از ترجمه ی مقالات اسلام و شمشیر بر زبان عرب، خواهان ترجمه آن بر زبان ترکی شدم که در همان پاراگراف بالا، به تفکری عمیق فرو رفتم. واقعا منظور « نویسنده » از مسلمانان، در افغانستان و ایران و عراق و فلسطین و لبنان، چه کسانی هستند؟ مگر در نظر ایشان، این مسلمان نماها نبوده که بنا به نپذیرفتن خیل نظریات ایشان، به یهودی و آنوسی متهم بودند و می شدند؟
با کنار هم گذاشتن تمامی مطالب مورخ، تنها در اندونزی و مالزی اسلام و مسلمان بود و آن چه در آن کشور های مورد شمارش ایشان بود، جز مسلمان نماهای « یهود » نبود.
یقین بدارید پس از انتشار این نوشته ها، چهره ی برملا شده خود را پشت این آیه ی کبیر « و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین »، نقاب خواهد زد و چنین خواهد نوشت که به مدد خداوند، مسلمانان در اصل یهودی! اینک دشمن اصلی یهودیان شده اند؟!!!
پس موافقان این آراء بپذیرند که مسلمانان در اصل یهودی، هم افکار پلیدانه یهود را ترویج می دهند و هم دشمن اصلی یهود نیز هستند!!
این وبلاگ در نظر دارد از این پس، نظرات را منوط به تایید کند.
البته تمامی نظرات در نوشته ی جدید تایید خواهند شد.
پس از ارسال مطلب جدید، تمامی کامنت های حاوی توهین به اشخاص در ارسال های پیشین حذف خواهند شد.
جناب آینای گرامی
دقیقا همین پارادوکسی که شما برای اسلام و مسلمان شناسی استاد آورده اید بنده در ترکی شناسی ایشان آورده ام و همان انگی که بر شما می زند بر بنده نیز چسبیده است
بد نیست بدانید مصاحبه ویدئویی بیش از ۴ ساعته بنده با ایشان برای رفع ایراداتی بود که به افکار ایشان داشتم که فقط توانستم ۳۰٪ سوالاتم را جسته گریخته بپرسم و ایشان نیز با مهارت خاص در فرار از اصل سوال جوابهای تمرین کرده و کلیشه ای خود را داده اند و بنده قطعا تا آخرین کلمه آنرا خواهم نوشت و سپس فیلمها را پخش خواهم نمود
اینای عزیز: اگر می خواهید که دوست و دشمن بتوانند در سایت تان وارد بحث شوند قبل از همه این عارف محب را که به یبوست مغز و اسهال دهان مبتلا شده اند و با اطمینان می تواند گفت که علاف و بیکار هستند را با تیپا از این سایت تان بیرون به اندازید که ایشان بالا آورده هایشان را تا بحال صد ها مرتبه نشخوار کرده اند و کلمه جدیدی برای گفتن ندارند.
سلام .
شما این کلاه را دستکاری شده می دانید ؟
http://s1.picofile.com/file/6502269614/1.jpg
با تشکر
دوست گرامی گویا شوخیتان گرفته است.
عکس با کیفیت نصب شده در این وبلاگ :
http://heritage.chn.ir/manage/photo/33122-53050.JPG
عکس نصب شده در وبلاگ پورپیرار :
http://s1.picofile.com/file/6485280680/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87_3.jpg
تو وبلاگ ۲۰۶ نظراتی در مورد ریشه لغات است. شما نیز در آن مباحث شرکت کنید.
دوست گرامی قسمتی که گفته بودید را خواندم. اولا ایشان که خود را عرب می نامند، چیز خاصی از زبان عرب نمی دانند، چه برسد به سایر زبان ها. برای تذکر گفته شود، ایشان ریشه کلمه « قالی » به معنی « فرش » را به استناد « دومین لغتنامه ـ دائرهالمعارف موجود ، یعنی فرهنگی فارسی شش جلدی معین »!؟، رومی - عربی می فرماید! از او بپرسید رومی ها و عرب ها به قالی و فرش چه می فرمایند! شاید این بار هم، مثل گذشته، کاسه گدایی اش را به آقای پورپیرار دراز نماید! بگذارید در آسودگی، به خیال خود، هر چه می خواهد، بفرماید.
با سلام
دوست گرامی جواب بنده را بیان نفرمودید!
شما کلاه را مربوط به همین شخص می دانید ، یا دستکاری شده؟
http://s1.picofile.com/file/6502269614/1.jpg
با تشکر
قبلا بدان پاسخ داده شده است.
باسلام
بنده جوابم را درکامنت قبلی شما نیافتم.
لطف بفرمایید و بگویید،شما کلاه را مربوط به همین شخص می دانید ، یا دستکاری شده؟ وجوابش یک کلمه است، .بله یا خیر
باتشکر
در کلاه آن شخص مورد نظر شما، هیچ گونه جعلی صورت نپذیرفته است. مگر این که شما نظر دیگری داشته باشید.