در وبلاگ آقای پورپیرار، بحثی در مورد زبان شناسی انجام گرفت که در این وبلاگ به اظهارات آن ها، خواهم پرداخت. در این نوشته کامنت های ارسال شده به نوشته های منازعه 1 و منازعه 2 را قرار می دهم.
==========================================
کامنت من :
بخش اول
آقای مهدی مهدی
بر این باورم، در انتقاد زبان ترکی، انتخاب تورات ترکی، عمدی و برای به ناحق محکوم کردن زبان ترکی به «زبان یدیشی» بوده است. به طور حتم، آقای پورپیرار منابع بل کهنتر از آن تورات ترکی را داراست که حتی پتکی بد تر از تورات ترکی ، بر قامت زبان ترکی باشد.
1. جمله جالبی را انتخاب نموده اید. «گور.وش.مه.دیک»، از افعال متقابل (Qarşılıqlı) است که زبان فارسی فاقد آن است! ضمن این که
«Haçandan bəri bir-birimizi görməmişik»
هم می تواند یک ترجمه دیگر از آن باشد.
راستی آقای پورپیرار پیشتر برای کلمه «زمان»، در زبان ترکی، واژه معادلی نمی دانست!! پس شما از کجا کلمه ی «ها چان» را برداشته اید؟!
2. در ترجمه ی جمله ی «پرنده را میبینم.»، تنها به جمله ی «قوشو گورورهم» اکتفاء کرده اید. در زبان ترکی، این جمله را می توان با فعل زمان گسترده (گئنیش چاغ) هم آورد که آن هم مختص زبان ترک است : «قوشو گورَرَم».
3. اگر کلمه ی «آچ» را به ترکی خوانده اید، حال اگر ترک زبانی مدعی شود، کلمه ی « آچار »، لغت ترکی است و به فارسی وارد شده است که حتی «ناچار» را هم از آن تولید کرده اند، خدا می داند به وی چه خواهند گفت : قوم پرست و ...
4. کلمه ی سبب را مثالا" فارسی انگاشته اید، با این حال گمان نمی کنم شما از واژه ی معادل آن در ترکی و فارسی بی خبر باشید! این که مسلمانان، از کلمه ای قرآنی به همراه مشتقات اش، استفاده می کنند، آیا دلیلی بر یدیش بودن آن زبان خواهد شد؟ ضمن این که در زبان «اویغوری» این کلمه به صورت «سوپ : səvəp» تلفظ می شود.
5. ترکان از واژه ی دیگری به جای «هرکس» هم استفاده می کنند که کاربردش نیز از آن بیشتر است. واژه «کیمسه» بسته به جملات (منفی و مثبت)، به «هیچ کس» و «هر کس» و همچنین به معنی «بی کس»، ( مثالا : «مهدی کیمسه سیزدی.» : «مهدی بی کس است.» ) استفاده می شود. خوب می بینید که «هرکس» را هم ترکان استفاده می کنند، ولی دلیلی بر نداشتن واژه معادل آن نیست.
ادامه دارد...
==========================================
پاسخ آقای مهدی مهدی به کامنت من :
آقای آی نا،
اولاً "زمان" هنوز هم معادل ترکی ندارد. "هاچان" به معنی "کی" و "چه موقع" دارد. به ندرت "چاغ" بشکل منفرد استفاده شده و معنی "موقع" دارد نه "زمان" مانند: "سحر چاغی" به معنی "موقع صبح".
ثانیاً هدف ما قدرت نمایی در حوزه توانایی زبان ترکی نبوده. این یادداشت عاری از هر گونه حب و بعض قومی است.
ثالثاً موضع خود را صریحاً روشن نکرده اید اگر ممکن است از لغات تمدنی و انتزاعی در ترکی هم صحبت کنید.
==========================================
کامنت من :
بخش دوم
آقای مهدی مهدی این تئاتر، با «فیلم نامه از پیش تعیین شده»، تمام خواهد شد، و وقت تلف کردن همه، بیهوده و بیخود است. جهت اطلاع بگویم، بر خلاف شما، لا اقل من نوعی نیازی به این نداریم تا افراد بی اطلاعی، مشروعیت زبان ترک را تایید کنند. چرا که در کامنتی به وی توهین شده است، ایشان از بی اطلاعی، ممنون شان هم شده هست! همچنین با گاف غلط املایی شخص توهین کننده، بر ترک نبودن وی شکی نیست.
کلماتی را مثال زدید و فرمودید زبان ترک از داشتن آن کلمات عاری است! و در انتها چنین نمودید که زبان فارسی از زبان ترکی برتر است!!؟
۱. کلمه بنا، یک کلمه عربی است. فارس برتری چنان به اوجش رسیده است که کلمات عرب را فارسی می انگارید!! لا اقل بیست دفعه، به همراه مشتقات اش در قرآن آمده است برادر! در ترکی از «Tikinti» ،«Kuriliş» هم استفاده می شود.
۲. آزاد در فارسی به چند معنی می تواند به کار رود. اگر در جمله منظور از آن «آزاد و برده» بود، خوشبختانه ما این کلمه انتزاعی را نداریم !! خوب است اسلام و شمشیر را بخوانید. ضمن این که باید بدانید در هیندی، کلمه آزاد را به تلفظ əzəda به کار می برند!! عجب روزگاری!
۳. هیندی ها کلمه «شهر» را به تلفظ Şahara به کار می برند. لطف کنید اول اثبات کنید این کلمه از این زبان به فارسی وارد نشده است! بعد برسیم به ترکی !
۴. بازار نیز اوضح من شمس است که از لغات زبان پارسی است و به تمامی زبان های زنده دنیا نفوذ کرده است از جمله : روسی، انگلیسی، ترکی، فرانسه و ...
گفتنی است اکثر افراد اهل مطالعه در مورد زبان ترکی، برخلاف پارسیان، زبان ترکی را برتر از زبان قرآن نمی گویند. اما به یقین بر برتریت زبان ترکی بر فارسی اشراف دارند. پس شما هر چه قدر بر برتریت زبان فارسی بر ترکی بفرمایید، برای ما لطیفه فرموده اید. ما مسلمانیم و از کلمات عرب در زبان مان، (هرچند کلمه متناظر در خود زبان است)، استفاده خواهیم برد. این را شما هر گونه توصیف می کنید، مختارید.
...................
ضمنا :
در شهر ترک آباد شما نمی دانم، اما، در اطراف ما، مردم اسم «آینا» را بر روی دختر می گذارند، نه بر پسر !
شما از پاسخ دادن به سوالم در نوشته ی قبلی طفره رفته اید : آیا این نوشته ها دلیلی بر یدیش بودن زبان ترکی خواهد شد؟!
چنین انتظاری در مورد اظهارتان در مورد «ها چان» داشتم. قبلا بر این نیز بودند که در ترکی معادل لغت (انتزاعی؟!) «موقع» اصلا نیست! چه خوب. پس یک کلمه بر دایره لغات ترک توسط شما افزوده شد.
دوست گرامی قرار بر این نیست که دست بر روی هر کلمه ای می گذاریم، در زبان دیگر، به همان مفهوم، کلمه ای باشد.
و همچنین جناب عزیز؛ معمولا، «وقع»، بر زمان دلالت نمی کند. پارسیان هستند که آن را به مفهوم «وقت» به کار می برند؛ پس بهتر بود برای رد معنی «ها چاق» دلالت بر چه زمان، از کلمه «چه وقت» استفاده می کردید تا شاید خودتان را هم دور بزنید!
(اگر غلط املایی داشتم عذر میخواهم)
ادامه دارد..
==========================================
پاسخ آقای پورپیرار به من :
جناب آی نا. انجمن یهودیان تهران هر از چند گاه مجله ای منتشر می کند به نام افق بینا، که کمان می کنم انتشار عمومی ندارد و محفلی است. در شماره ۳۴ آن مربوط به اسفند ۱۳۸۶ دو مطلب دیدم که می توان به عنوان مستندات مستقیم بنیان اندیشی ارائه داد. من هر دو اشاره را می آورم و باقی را به قدرت ذهن هرکسی وا می گذارم که خواندن عمیق و آموختن را بلد شده اند.
«روی سخن ام با تمامی ایرانیان یهودی است. آیا در تمام طول مدت زندگانی خود تا امروز لحظه ای را به یاد می آورید که در آن لحظه ایرانی بوده باشید ، اما یهودی نه و یا دمی را در خاطر دارید که در آن دم یهودی بوده باشید اما ایرانی نه. ایرانی بودن و یهودی بودن دست کم برای ما دو مفهوم با وصله به هم پیوسته نیست، حکایت سر و تن استکه اگر از هم جدا شوند نه سر، سر، و نه تن، تن خواهد بود. ایرانی یهودی همیشه ایرانی یهودی است، انکار هویت ایرانی اش انکار هویت یهودی اش هم هست. آیا توطئه گران و یا مخاطبان آن ها نمی دانند که ایرانی یهودی اگر ایرانی بودن خود را نفی کند دیگر یهودی هم نخواهد بود».
در همین شماره مطلب دیگری دیدم با عنوان فارسی - یهودی. که از مجله بخارا منتقل کرده بود، سراسر حرف مفت و تاریخچه سازی های آبکی برای زبان فارسی. ولی سر تیتر مقاله به مطلبی توجه می داد که اگر کسی از شر دروغ حتی به مقدار بال مگسی فاضله گرفته باشد، بسا نشانه ها که در آن خواهد یافت.
«یهودیان با سکنا گزیدن در مناطق مختلف ایران، زبان محل سکونت جدید خود را اتخاذ می نمودند و موادی از زبان های آرامی و عبری به آن می افزودند. اگر زبان یهودیان بر پایه یکی از زبان های ایرانی باشد آن را ایرانی - یهودی می نامند». (ص ۸)
این مطلب را پیش از این عنوان کرده و توجه داده بودم که این زبان بی پدر و مادر را در همه جای جهان یدیش نام می دهند. با این تفاوت که چون در ایران خالی از سکنه زبان محلی برای پخت چنین آش فرهنگی دل به هم زنی نیافته اند، هر کلنی مهاجر یهودی از همان یدیش پیشین خود استفاده کرده است که در آخرین محل سکونت خود ساخته بود. برای آن مجموعه ای از نو اندیشان که شاید سرانجام با رد دیرینگی زبان ترک به نیاز بازنگری در تاریخجه زبان خود معتقد شود، با توجه به فراوانی لغت فارسی و عربی که هویت مشخصی دارند تنها این می ماند که به دنبال مکان برداشت دیگر لغاتی بگردد که باز هم بومی ایران نیست.
==========================================
پاسخ آقای مهدی مهدی به من :
جناب آی نا و عربگری،
بی توجه به اینکه اصل موضوع چیست حول نگرانی واحدی می چرخید. نمی دانم اگر در این یادداشت از مزیت های زبان ترکی چند پاراگراف اضافه می کردم آیا آتش شما کمی فروکش می کرد یا نه. کسی نگفته "سبب" یا "بنا" فارسی هستند. کسی نمی خواهد بگوید فارسی از ترکی برتر است. اصلاً موضوع این یادداشت چنین مقایسه ای نیست. از نظر یک زبانشناس دایره قابلیت زبان ترکی بسیار فراتر از زبان فارسی است که قریب به تمام کلمات اصیل آن جامد هستند. افعال بسیار دقیق و متعدد، زایایی فوق العاده، توانایی گرداندن افعال در زمان های بسیار متنوع که در زبان ترکی آذربایجانی تنها تعداد زمان های ماضی به 22 نوع می رسد، تنها نمونه ای از قابلیت های زبان ترکی است. خوب آیا اعلام این ها تغییری اصل موضوع ایجاد می کند؟ آیا پس از محظوظ شدن از گرمای دلچسب آفتاب مشعشع زبان ترکی، انشاء الله رضایت می دهید که بر سر اصل موضوع برگردید؟
==========================================
پاسخ آقای پورپیرار به مهدی مهدی:
آقای مهدی - مهدی. زبانی چنان زنده و پویا و پر تحرک نمی تواند برای دریافت نامی برای شاه به فارسی رجوع کند. مگر این که قبول کنیم این زبان قدرتمند فرصت عرض اندام تا قریب ۳۰۰ سال پیش نداشته است.
==========================================
پاسخ خانم حاجی زاده به من :
آقای عربگری و خانم آی نا
بهتر است تحقیقی در باب دیرینگی زبان ترکی ارائه دهید، اگر معقول و مستند بود می پذیریم.
بعد از اینکه آنرا اثبات نمودید، روشن کنید این دیرینگی از چه جهت و در چه زمینه ای کارساز و کارگشای امور مسلمین بطور اعم و ترکها بطور اخص خواهد بود؟
ضمن اینکه یادآوری کنم معمرین اطراف من با از کلمه ی *ترک* برای نام زبانشان استفاده نمی کنند، به کرد کرد میگویند به عرب، عرب، اما خوشان را *عجم* می نامند و نه ترک!
آقای عربگری
حقیقت مستقل از داشته ها و نداشته های شما و بی نیاز از خوشایند و بدآیند جنابعالیست. اگر شما حقیقت را نمی بینید، علت و عیب را در چشمان خودتان جستجو کنید و نه در قامت حقیقت.
چرا گمان کرده اید حقیقت قادر نیست با علائق و دلبستگیهای شما سر و کاری داشته باشد!؟
این اولین باری نیست که ما با امثال شما برخورد میکنیم. شمائی که تنها نام محقق را یدک میکشید ولی در میدان محک، آنگاه که حقیقت دست روی نقطه ی حساس تمایلات و تعلقات شما میگذارد، یک منفعت طلب متعصب از آب در می آئید، انکار میکنید و دریدگی و هتک حرمت و نمک نشناسی و برخلاف شعارهایتان موضعی را اتخاذ میکنید که تا پیش از آن با ژستهای حق جویانه سرزنش میکردید.
جناب عربگری در این دنیای اهریمنی پر از دروغ و بهره کشی که ساخته اند، با مشغول ساختن ما به دارائیها و دلخوشیهای سخیفی، چنان ثروتهایی از ما سرقت و مصادره شده است که اغلبمان حتی متوجه نیستیم و آنوقت شما برای از دست دادن یک دیرینگی پوشالی ضجه مویه میکنید!؟ انگار با از دست رفتن طفل جگرگوشه ای، ماتم اسباب بازی شکسته اش را بگیریم!!!
اگر در اثبات دیرینگی قوم و زبان ترک ناتوان بودید، توصیه میکنم در الویت برنامه ی خود، آگاهیتان را از جایگاه خود بعنوان یک مسلمان توسعه دهید وگرنه به جرگه 206 ها بپیوندید که هر کدام در پی سوزشی از اینجا بریدند، و هرگز در تعقیب تائید گرفتن بر نیات و آمال شخصیتان به اینجا رجوع نکنید که بنیان اندیشی بی نیاز از تائید و حمایت امثال 206 و عارف هاست.
==========================================
پاسخ آقای محمد اوجال اولوتورک به من :
خانم آینا
جسارتا ممکن است بفرمایید در این تعطیلات نوروزی در کدام "باغ" رحل اقامت گزیده اید؟!!!
............................................................................
و در نهایت پاسخ تایید نشده ی من :
آقای مهدی مهدی کمی صبور باشید. من هیچ گاه قصد خود شیرینی را ندارم، تا چنین القاء نمایم که کلمه ی «بنا»، واژه معادلی را در ترکی ندارد. اگر طفره رفتن است، این شما هستید که از پاسخ به سوالهایم طفره می روید : آیا زبان ترکی را یدیش می دانید؟ آن هم با تعریفی که مورخ از آن می دهد!! شما هستید که توجهی به این نمی دهید، مثالا ترکان در برابر واژه ی هیچ کس، از چه استفاده می کنند! دوباره تاکید می کنم، در زبان ترک، هر چند از لغات زبان های دیگر استفاده شود، اما دلیلی بر نداشتن لغات معادل در آن نیست. چندی پیش، به چند صفحه از کتاب « انجیل ترکی آذری » که همین مترجمان شرکت تورات ترکی، در شهر لیپسق (لایپزیگ در آلمان) به همان سال (1893) انتشار داده اند، نگاهی افکندم، و به جمله ی « و پطرس و یعقوبن قرداشی یوحنادن سوای اوزی اینن کتمکه بر کیمسه یه اذن ویرمدی. » رسیدم. با وجود اینکه کتاب های اسلام گونه ی عتیقتری، به ترکی، در اختیار دارم که حداقل قانون هارمونیکی زبان ترک را رعایت می کنند، اما چنان چه قبلا، با توجه به دیکشینری ارائه شده، بر وجود کلمه «کیمسه» اشاره ای داشتم، این را هم به تایید آن سخنم، از من داشته باشید، که تا اندک اندک به فکر دست و پا کردن لغات دیگری که زبان ترکی ندارد!، شوید!
خداوند را شاکرم، حداقل این مباحث به آن شده است که مورخ اندکی سال ظهور زبان ترکی را جا به جا کند و به دو قرن پیش تر، یعنی تا نزدیکی 300 سال پیش، بکاشند؛ به هر صورت به این اشاره ای ندارد که قبل این 300 سال، زبان این مردمان بنده خدا، چه بوده است، تا شاید کاسه گدایی را به آن زبان پیشینشان دراز کنند و لغت به عاریه بگیرد!!! واژه ی شاه که در فارسی بودن شک است، به فارسی گرفته می شود که حتی در مقابل زبان ترک، به تعریف و تمجید از زبان فارسی، از همان داستان های شاهنامه معروف!، کلمه « خرد » را پیش می کشند، اما به دیگران که می رسد، به معنی « خان »، اسم « جنگیز خان » هم نظری نمی کنند، که چیست!
موفق باشید.